مقاله تحقیق عربی درباره طلاق (زبان وادبیات عرب)

مقاله تحقیق عربی درباره طلاق (زبان وادبیات عرب) مقاله تحقیق عربی درباره طلاق (زبان وادبیات عرب)

دسته : -پژوهش

فرمت فایل : word

حجم فایل : 23 KB

تعداد صفحات : 27

بازدیدها : 221

برچسبها : دانلود مقاله

مبلغ : 3000 تومان

خرید این فایل

مقاله تحقیق عربی درباره طلاق (زبان وادبیات عرب)

مقاله تحقیق عربی درباره طلاق (زبان وادبیات عرب)

مقاله تحقیق عربی درباره طلاق(زبان وادبیات عرب)

فصل اول- معانی طلاق

طلاق از نظر لغت

منجد الطلاب کلمه طلاق را این گونه معنا می کند

الطلق- الطلق- الطلق- الطلق- الطلق- الطلق[1]   آزاد، یله، رها

طلق الشی فلاناً                                       آن چیز را مفلانی داد

طلق املرئه زوجها                                   شوهر زن خود را طلاق داد

طلقت المرئه من زوجها                            از شوهر خود طلاق گرفت

اطلق المرئه                                           زن را طلاق داد        

طلق قومه                                             از قبیله خود جداشد، با آنها متارکه کرد

طالق جمع طلق- طالفع جع طوالق                زن یا دختر طلاق گرفته

به نقل از کتاب معجم مفردات الفاظ القرآن

اصل الطلاق التخلیه من الوثاق یقال اطلقت البعیر من عقاله و طلقته و هو طالق او اطلقت اناقه هی ای حللت عقالها فارسلتها[2]

ریشه طلاق رهایی از بند را گویند همانطور که گفته شد شتر را از بند رها کردم و او رفت یعنی بند او را باز کردم و او را فرستادم.

طلق بلاقید و منه استعیر طلقت المراه نحو خلیتها فهی طالق مخلاه عن حباله النکاح.

طلق، هرچیز بدون قید را گویند و از این استعاره استفاده شده و گفته شده زن را رها کرد، پس او رهاست، یعنی از قید و بند نکاح رهاست.

قیل للحلال ای مطلق لاخطر علیه. یعنی برای کلمه حلال آنرا بکار برده اند یعنی مطلقی که بدون هیچ قید و مانعی است.

المطلق فی الاحکام ما لا یقع منه استثناه. مطلق در احکام آن چیزی را گویند که در آن استناد نباشد یعنی بدون هیچ قید و مانعی است.[3]

طلق یده و اطلقها عباده عن الجود      دستش باز است یعنی او شخص باسخاوتی است.[4]

قاموس قرآن طلاق را بدیگونه معنا می کند.[5]

طلاق                                                   جدائی

طلاق به معنی تطلیق مثل کلام و سلام بمعنی تکلیم تسلیم.[6]

انطلاق                                                 رفتن

فانطلقا حتی اذا رکبا فی السفینه حزقها. (کهف- 71)

رفتند تا چون به کشتی سوار شدند آنرا سوراخ کردند.

انطلاق                                                 گشاده روئی- روانی زبان

و یضیق صدری و لا ینطلق لسانی. (شعراء 13)

سینه ام تنگی می کند و زبانم روان نیست.

در مجمع فرموده: طلاق باز کردن عقد نکاح است از جانب زوج بعلتی و اصل آن از انطلاق (رفتن و کنار شدن) می باشد.[7]

بعضی آنرا اسمی برای اطلاق ازاله قید دانسته اند،[8] مانند اطلقت الاسیر، یعنی اسیر از بند آزاد شد.[9]

بعضی طلاق را اسم مصدر از طلق- یطلق- تطلیقا و تطلیقه از باب تفعیل دانستند.[10]

طلق الوجه و طلیق الوجه اذا لم یکن کالحا                        گشاده روست.

طلق السلیم خلاه الوجع                                                از درد آزاد است.[11]

در مجمع البحرین چنین می گوید: در حدیث آمده است.

خیر الخیل الاقرح طلق الید الیمنی الطلق بضم الطاء واللام، ذا لم یکن فی احد قوائمه تحجیل.[12]

بعضی طلاق را به معنی گشودن گره نیز آورده اند.[13]

اصل طلاق رها کردن از روی پیمان و قرارداد است و به طور استعاره برای رها کردن از قید زوجیت اسعتال شده و کم کم بواسطه کثرت اسعتال در این معنی حقیقت شده است.[14]

مطلق از آب، آن چیزی را گویند که مقید به قیدی نباشد برخلاف مضاف.

طلاق از نظر اصطلاحی و شرعی

طلاق از جمله ایقاعات[15] است و حکم است از مصالح زن و شوهر که اگر اتفاق آنها میسر نباشد مصلحت در جدائی است و هرگاه سازش آنها بوجهی ممکن باشد قهراً طلاق میسر نمی شود.[16]

و به عبارتی دیگر ازاله قید نکاح بیاری صیغه مخصوصی است[17] که بنا بر قول شهید ثانی طلاق بدون عوض به صیغه طالق است و به نقلی دیگر شرعاً ازاله قید نکح است که قید یا از قبیل تخصیص است یا نقل (یعنی ازاله قید عام)[18] بوده حال نکاح به آن تخصیص خورده است و یا از معنای اولش به معنای دوم نقل پیدا کرده، فاضل مقداد قول اول را ترجیح داده است.[19]

ذکر قید صیغه مخصوص در تعریف فوق بخاطر آنست که تعریف فسخ نکاح از تعریف طلاق خراج شود زیرا در مواردی که عقد نکاح بعلت ترلیس و یا عیب فسخ
می شود دیگر نیازی به صیغه مخصوص نیست. قید بدون عوض نیز خلع و مبادات را از تعریف طلاق خارج می کند.[20]

طلاق از نظر حقوقی

طلاق در حقوق فعلی ایران عبارتست از انحلال نکاح دائم با تشریفات خاص به اراده مرد یا به نمایندگی از او به موافقت دادگاه[21] و یا به قولی طلاق ایقاعی تشریفاتی که به موجب آن مرد به اذن یا حکم دادگاه زنی را به طور دائم در قید زوجیت اوست رها می سازد.[22]

یا به عبارتی دیگر طلاق پایان دادن نکاح دائم از طرف شوهر است. در اصطلاح پایان دادن زناشویی بوسیله یکی از زن یا شوهر میباشد.[23] این طلاق خواه به قصد رضای زوج باشد (1139-1133 ق. م) یا مانند موردی که زوجه به استناد وکالت از زوج خود را مطلقه می سازد (ماده چهارم قانون ازدواج).[24]

قانون مدنی ایران از فقه اسلام پیروی کرده است. جدایی زن و شوهر از راه طلاق در قانون مدنی همراه با تشریفات خاصی است، در دهه های اخیر توسعه زندگی شهری، مهاجرت، تزلزل از روشهای اخلاقی و فقر و بیکاری، تاثیرات نامطلوبی بر نهاد خانواده گذاشته و میزان طلاق و مشکلات اجتماعی ناشی از آن را به صورت معنی داری افزایش داده است. لذا قانونگذار برای جلوگیری از سوء استفاده و رفتار غیر انسانی گروهی از مردان که برای ارضای هوسهای خود و بدون علت موجه و برخلاف دستورات مذهبی، زن خود را طلاق داده و موجبات سیه روزی فرزندان را فراهم می آورند، موارد طلاق را محدود کرده در نتیجه این محدودیت ها، مرد باید به دادگاه مدنی مراجعه کند و مستقیماً نمی تواند زن خود را طلاق دهد. دادگاه نیز باید موضوع را به داوری ارجاع کند و بالاخره در صورتیکه کوشش داوران به نتیجه نرسد، دادگاه به شوهر اجازه طلاق می دهد.

[1] – الطلیف= الاسیر= یطلق عنه اساره، عتاب العین، ج 5 ص 102.

[2] – کتاب العین، ج 5 ص 101.

[3] – مطلق چیزی است که صاحبش در جمیع تصرفاتش متمکن است در حدیث آمده کل شیء لک مطلق حتی یرد فیه نهی، هر چیزی برای تو حلال است تا آنکه تو از آن نهی شوی (مجمع البحرین ج الربع الثالث ص 5).

[4] – معجم مفردات الفاظ قرآن در اغب اصفهانی، ص 316.

[5] – زبده البیان فی احکام القرآن ص 600

کنزالعرفان فی فقه القرآن ص 249

مجمع البحرین ج الربع الثالث ص 56.

[6] – قاموس قرآن، ج 4، ص 232.

[7] – قاموس قرآن، ج 4، ص 231.

[8] – کنز العرفان فی فقه القرآن، 249.

[9] – مجمع البحرین ج الربع الثالث ص 58.

[10] – پاورقی شرح لمعه، ج 6 ص 11 پاورقی سید محمد کلانتر.

[11] – معجم مفردات الفاظ قرآن ص 316.

[12] – معجم البحرین ج الربع الثالث ص 58 اقرب الموارد ج 1 ص 713.

[13] – ترجمه شرایع الاسلام ج 2 ص 151.

[14] – ترجمه تفسیر المیزان ج 2 ص 322.

[15] – ایقاع لفظی است که دال بر انشاء خاصی از یکی از دو طرف می باشد (جواهر الکلام ج 32 ص 2) یا اگر ترتیب اثر در جمله انشائی متوقف بر صدور جمله انشائی دیگر از طرف شخص دیگر باشد عقد است و اگر بدو طرف نیاز نباشد و اذن است (مبادی فقه و اصول آقای دکتر فیض- ص 177).

[16] – نثر طوبی یاد ائره المعارف قرآن مجید- ص 88.

[17] – جواهر الکلام- ج 32- ص 2 ترجمه نشرایع الاسلام- ج 2 ص 751.

[18] – مراد از عام لفظی است که در مفهوم خود جمیع افرادی که شایستگی انطباق بر آنا را دارد شامل شود در ثبوت حکم برای عمه (مبادی فقه و اصول دکتر فیض- ص 174).

[19] – کنز العرفان فی فقه القرآن- ص 249 در این جا فاضل مقداد قول تخصیص را ترجیح داده ولی به نظر میرسد تخصیص صحیح نیست بلکه باید بگوئیم جمله مطابق بوده و با قید نکاح مفید شده است.

[20] – جزوه درسی حقوق مدنی استاد محقق داماد.

[21] – دوره مقدماتی حقوق مدنی ص 151.

[22] – حقوق مدنی خانواده (کاتوزیان) ص 300.

[23] – حقوق مدنی (امامی) ج 5 ص 1.

[24] – ترمینولوژی حقوق (جعفری لنگرودی) ص 430.

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید